شهیـد نورمحـــمد رضــادوسـت چنارینی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهیـد نورمحـــمد رضــادوسـت چنارینی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهیـد نورمحـــمد رضــادوسـت چنارینی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام نورمحـــمد رضــادوسـت چنارینی از شهدای دانش آموز شهرستان ساری می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : یوسف
تاریخ تولد : 1341/11/07
تاریخ شهادت : 1359/08/30
محل تولد : ساری
جاوید الاثر
نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن
محل شهادت : سر پل ذهاب
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید نورمحمد رضادوست

شهید نورمحمد رضادوست

شهید نورمحمد رضادوست

زندگی نامه و وصیت نامه بصورت صوتی



دریافت


میثم میثم
۰۴ تیر ۹۶ ، ۰۸:۱۲ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۲ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱ نظر
میثم میثم
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۶ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۵ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۲۱ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۹ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

روستای چناربن (ساری)


آیا اینجا رو می شناسید؟

این سرزمین غریب ؛

روستای چناربن ساری که در دشت ساری واقع شده است .

سرزمینی شیر پرور

از اهالی روستا که بپرسید همه حاج ننه را خوب میشناسند.

حاج ننه نامی آشناست, نه اشتباه کردم حاج ننه چشمانش را همه میشناسند،

چشمانی که غریب به بیست هفت سال بدون فوت حتی یک روز , هر روز بر سر درب منزلش می نشست و چشم به پیچ کوچه داشت تا شاید روزی برسد که غزال تیز پایش دوباره دوان دوان بیاید و دم همان درب چوبی او را در آغوش بگیرد و به او بگوید: سلام ننه دیگر من آمدم .



  دستش را بگیرد بگوید: اجرت با چشمان منتظر رقیه (س)دیگر بریم داخل , و حاج ننه برایش چای و نان تازه بیاورد و چه ناگفته ها داشت که آماده کرده بود بگوید و چه نازها داشت که در گلویش خشکیده بود،تا برای نورمحمدش بخواند.
 او می دانست نور محمد شهید شده ولی انگار یک چیزی در قلبش ندایی دیگر داشت ،حاج ننه همیشه هنگامی که خبر بازگشت آزادگان را می شنید،خانه را با شوقی مثال زدنی مهیا می کرد که انگار مهمانی از راه می رسد.

وقتی حاج ننه را با چشمانی نگران بر سر کوچه می دیدی ، می شد فهمید حتما خبر آوردن شهیدی را شنیده است.

حاج ننه بیست و هفت سال با امید بر سرکوچه نشست ولی در نهایت در سال 1387  به این انتظار طولانی پایان داد و با امیدی نا امید چشمان خسته اش را به روی هم گذاشت که دیگر هیچگاه این آسمان و زمین تکراری را نبیند و بغض ی را که هیچگاه شکفته نشد ،حرفهایی را که همیشه آماده گفتنش بود ولیهیچگاه بر زبان نیاورد،و سرود عاشقانه مازنی اش را که هیچگاه زمزمه نکرد را با خود به خاک برد ،تا شاید کربلای ایران هم چشمان منتظر بخاک رفته ای همچون خرابه زینب (س)داشته باشد .و حاج ننه شاید این حرفها را همان جایی بهنورمحمد بزند که بانو رقیه ناگفته هایش را به پدر گفت. ما نمی دانیم و هیچگاه نخواهیم فهمید که اگر یعقوب به یوسف اش نمی رسید،امروز سوره یوسفچه غم انگیز بود ،و یعقوب هم شاید مثل حاج ننه غروبی پر از راز و رمز را رقم میزد.

ولی حاج ننه :

نورمحمد را دیدی نگویی که ما تو و چشمانت خسته ات را در پیچ و خم عادت فراموش کردیم .

یک وقت به نورمحمد گله از نیشخند مردم روستا بر سر گذر نکنی .شاید آنها اصلا فراموش کرده بودند که منتظر گم شده ات هستی .

حاج ننه یادت نرود آنجا که رفتی سلام ما را به پیرجماران برسان و اگر از ما پرسید تو را به آبروی زهرا  یک وقت نگی ...............


نماشته ، کوتر  انگار در بییمو

مه سر و تن همش حاضر بییمو

پسر تا کی تره شه پیش نوینم

همش دوری غم و تنها بوینم


مه رفق روز و شو ها برمه بیه

تک و تنها مه جا در خنه بیه

حسین وار بوردی و پرواز هکردی

دتا دسته  خداسه  واز   هکردی

 اونشو خو بدیمه من چلچلاره

وارش بزو بخرده چلچلاره

صاف  هوا  یه هو  کهو  بهیه

زمین و آسمون اون رو بهیه

خدا ،  مه چلچلاره  چی  بهیه

مه  سره ی   صفاره   چی بهیه


 

جاوید الاثر

 

نام: نورمحمد

نام خانوادگی: رضادوست چناربنی

نام پدر: یوسف

تاریخ تولد:1341/11/07

تاریخ شهادت: 1359/08/30

محلشهادت: کرمانشاه - سرپل ذهاب




میثم میثم
۳۰ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۴ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر